خوب

راستش یکی از علت هایی که بعد مدت ها  رفتم سراغ درس خوندن این بود که دیدم بعد سال ها در جا زدن توی یه کار بدون ارتقاء ، اعتماد به نفس نداشته ام ..کلا پودر شده و نابود شده...درس خوندن یه فرصت خوب واسه من بود...که بعد ها سال ها راکد بود..یه تغییر توی زندگی ام داشته باشم........ 

نمره های خوبی گرفتم.......واسه آدم سختگیری مثل من ، که همیشه در مورد خودم بسیار سختگیرانه قضاوت می کردم.... 

و همیشه بیشتر به خودم سرکوفت می زدم.....چی می تونست قانع کننده تر از این باشه که بین 100 نفر...بالاترین نمره تمرین و بگیرم....درحالی که همیشه فکر می کردم به اندازه بقیه باهوش نیستم.... 

..روزهایی خوبی داشتم....واقعیتش....هر موفقیتی توی درس باعث می شد....توی زندگی روزمره ام تاثیر مثبتی بزاره...مثلا رانندگی ....به نظر خودم...با ترس کمتری رانندگی می کردم.....هرچند این حساس ها  شاید خیلی موندگار نباشه...و مثل  بوی عطر بعد مدتی بپره.....اما خب....هنوز که ادامه داره.....امروز یه نمره 19 گرفتم.......درسته که محدوده درس  کم بود...و مشخص بود چی  توی امتحان می آد ..اما 2 ساعت تمام امتحانش طول کشید و اگه نخونده بودم....از پسش برنمی اومدم...... 

حالا بازم خوشحالم....یه خوشحالی واسه خودم.....باز هم یه اعتماد به نفس که توش شک و شبه نیست....و  از فیلتر وجدان سخت گیرم رد شده....خوشحالم...و فکر کردن به اون نمره حالمو خوب می کنه..... 

 

گاهی فکر می کنم...برم معماری بخونم.....فقط دو تا مساله هست...یکی اینکه دیگه انرژی 20 سالگی و ندارم و دوم اینکه دلم می خواد...یه کاری زود تموم کنم..اما تمرین ها و پروژه های معماری صبر وحوصله می خواد.....

 

امروز روز خوبی بود....می نویسم که یادم نره...

نظرات 2 + ارسال نظر
ershan شنبه 29 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 05:52 ب.ظ http://sagemast.blogsky.com

ershan سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:06 ق.ظ http://sagemast.blogsky.com

nemidonam key miaid, vali ye poste dgam gozashtam, bebakhshid dobare finglishe on site ha emshab kar nemikardan

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد