می خوام بنویسم...از این روزهای انتظار...شاید یه روزی به این نگرانی ها خندیدم...اما ذهنم بسته شده...عصرها که میشه همش می گم...ای خدا..ای خدا.....
خدایا خودت کمک کن..که بی تو هیچ ام نیستم...اصلا چیزی نیستم