امروز تصمیم گرفتم...همش مثبت فکر کنم و نیمه پر رو ببینم.هرگونه احتمال منفی رو هم بزارم کنار وبه عبارتی به بعدش فکر نکنم....اینجوری فکر کردن...یه جورایی شیرینه...وقتی به فکر آینده نباشی....و همش فکر کنی بهترین حالت ممکنه پیش بیاد
ذهنم هنگیده...وایده ای واسه ناهار ندارم...به هرغذایی فکر می کنم به نظرم تکراری می آد...می تونم آب و دوغ خیار بخورم...
بعدم می رم دکتر...وقت قبلی ندارم...امیدوارم...راهم بدن...چون حوصله ندارم..منتظر یه روز دیگه واسه وقت دهی باشم...
به دوستمم که اومده ایران زنگ زدم...این هفته احتمالا می آد خونمون...ناهار....بعد هم....دیگه...خبری نیست.... جز تحقیقی که به کندی پیش می ره....
یه عالمه کار مثبت هست که می تونم انجام بدم...