امتحان

خیلی وقته چیزی ننوشتم...هفته دیگه امتحانم.....یه فصل هایی هست که یه خرده فضایی...آخه نمی شه محاسبات و حفظ کرد...خدا کنه خوب بدم....هرچند خطی که می خونم مغزم آلارم می ده...که نمی کشه..البته لوسم شده خودم می دونم 

دو روز پیش فیل خیس باز شد ویه سری به فیس بوق زدم.....هر وقت می رم فیس بوق...به خودم می گم..دیگه نیا....اما گاهی کنجکاوی آدم می کشونه به پرو.فایل دوستاش........واقعیت اینکه مسیر زندگی خیلی هامون عوض شده..هرچند یه روزی شبیه هم بودیم.....اما ذهن مقایسه گر. من...مبنا رو می زاره..وقتی برای آخرین بار اون آدم . دیدم....مسلمه که من بعد سالها خیلی چیزها نمی دونم..تنها چیزی که می بینم..عکس و نوشته ها و موقعیت ها و شغل های کسایی که یه زمانی باهاشون هم سطح بودم....اما لابد و حتما تلاش زیادی کردن.....که الان به اینجا رسیدن که توی عکس هاشون هست.... 

 

با این اوصاف...باز هم ..هی مقایسه می کنم...و خودمو بابت تنبلی ها و از دست دادن فرصت ها سرزنش می کنم....  

هر وقت می رم فیس بوق...بیشتر دچار یاس فلسفی می شم.....باز تصمیم می گیرم..سر نزم...تا کی و تا چه وقت نمی دونم...اما می دونم...که این حلقه.....باز هم تکرار میشه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد