سبز

چیزی به عید نمونده....و...ممکنه اتفاق جدیدی توی زندگی ام بیافته...فعلا باید صبر کنم....این خونه جدیده...نمی دونم چرا اینقد کار داره.....هنوز توی خونه کارتون هست...تقریبا هفته پیش...هر روز ماشین لباسشویی روشن کردم....واسه آشپزخونه پرده نخریدیم...هنوز کمی کارای برقی خونه مونده...اما خب خدا و روشکر....این روزا...گاهی می رم تو فکر.....همون فکرای همیشگی....کارم.....سن ام....و پیشرفت... 

تین تین گوشت خریده..کیلو...36 تومن...دو تا مرغ 30 تومن....آدم جرات نمی کنه...مهمونی بره...یا مهمونی بده....طفلک میزبان..... 

می خوام واسه عید فقط یه روسری جدید بخرم....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد