فکر کن..اسکنر مدرسه نصب شد...این قد خوشحالم که نگو!!...چقد من اعتماد به نفسم به باد وصله....یعنی وقتی یه چیزی و نمی تونم انجام بدم..یهو ولش می کنم...این و تین تین بارها بهم گفته....خیلی اوقات...دیدم...واسه اینکه یه کاری و انجام بده چقد بهش گیر می ده...اونقد گیر می ده تا به جواب برسه...اما من...به خاطر اخلاق عجول ذاتی که دارم...یه دوبار امتحان می کنم شد..شد...نشد..ولش می کنم....
یکی دیگه از ایرادهام..همین پرونده کارهای نصف ونیمه است...که گوشه ذهنمه..و باعث میشه...از خودم و زندگی که دارم ناراضی باشم....
باید تمرین کنم...کارهامو تا آخرش جلو ببرم...
با عرض معذرت...بعد از شیو زیر بغلم...حساسیت شده....و می خاره....یه بار دیگه همین اینجور شد..رفتم دکتر پوست...گفت...پوستت حساس شده...الانم همون جوری شده...خیلی ضایعه است...توی جمع زیر بغلت...بسوزه و به خاره...و ندونی چه کار کنی...یعنی ضایعه هست ضایع..