امروز صبح یا یکی از دوستای قدیمی ام افتادم....زندگی خودمو با اون مقایسه کردم..هرچند میگن..مقایسه کار جالبی نیست..اما بیشتر از زاویه مدل تصمیم گرفتن..
ما از راهنمایی با هم بودیم
مینو رفت رشته تجربی -مین مین رفت رشته ریاضی
مینو همون سال دانشگاه قبول نشد ازدواج کرد - مین مین رفت دانشگاه هی روز زد درس خوند
مینو رشته انسانی شرکت کرد و دانشگاه قبول شد - مین مین هنوز دانشگاه می رفت
مینو ازدواج کرد و درس خوند -مین مین دانشگاه بود
مینو بچه دار شد . کج دار و مریض واحد ها شو می گرفت -مین مین رفت سرکار
مینو با بچه و درسش سرگم بود -مین مین سرکار
.........
مینو ارشد قبول شد - مین مین سرکار....
.........
بلاخره مین مین ازدواج کرد!!!
و سال ها به همین منوال گذاشت
میمن مین از کارش استعفا داد!
حالا درسته که من هم شروع کردم به درس خوندن
اما فکر می کنم مینو خیلی ساده تر گرفت ...حالا هم درسش خونده هم بچه اش داره مدرسه می ره ..
اما ما چی ک؟ی بچه. دار می شیم...؟؟ اصلا تصمیمون چیه تازه می خوایم چیزی شروع کنیم که دوستم 9 سال پیش شروع کرد
البته باید پای درد ودل اون هم بود...نمی دونم...همه چی نصبیه
نسبیه بابا جان نه نصبیه تو هم که عین خودم کلی سوتی می دی تو نوشته هات اینا همه نشون دهنده ی اینه که مهندسی
آره به نظرم برو بشین پای صحبتای اون وقتی خوب گوش دادی میای این پست و پاک می کنی می نویسی من خیلی خوبم همین